رباعی شماره‌ی ۸۷۴


رفتی و شدی رفیق یک نامردی
‎آسوده برو! ولی بدان بد کردی

در سینه ز خنجرش نبینی دردی!
هر جا که روی به خانه برمی‌گردی

«رباعی قبلی      رباعی بعدی»






این شعر را با دوستانتان به اشتراک بگذارید